اوایل شب، برق زندان قطع شده و آسایشگاه در تاریکی فرو رفته بود. تنها می شد با باریکه ی نوری که از پنجره به دیوار می تابید، رنگ خون را روی دیوارهای زندان تشخیص داد.من نیز در گوشه ای از دیوارهای محصور زندان نشسته بودم و با دلی دردمند و اندوهگین آخرین وصیت یکی از برادران آزاده را که لحظاتی پیش به شهادت رسیده بود، در خاطر مرور می کردم. او صادقانه و با زبان خاص خودش گفته بود: هر کدام از شما که به میهن اسلامی بازگشتید،از قول من به ملت عزیز ایران بگویید کسانی که به جمهوری اسلامی خیانت کنند من از آنها نخواهم گذشت و هرکس به اندازه ی خدمتی که کند، اگر لایق باشم، از او شفاعت خواهم کرد. به خانواده ام نیز بگویید من مردانه در برابر دشمن ایستادم و مردانه به شهادت رسیدم. صداقت و اخلاص او در بیان این گفته ها چنان بود که نمی توانستیم از فرو ریختن اشکهایمان جلوگیری کنیم و در آن فضای ملکوتی سوگند یاد کردیم که وصیت او و دیگر شهدای گرانقدر آزاده را به گوش ملت ایران برسانیم.
با عرض سلام خدمت پدر و مادر همیشه مهربانم:ببخشید که آخر عمر زمانی که به من نیاز داشتید شما را تنها گذاشتم. بگذارید روی جوانی و جهالت، اکنون که این دست خط را می خوانید خداوند به من توفیق داده تا مهمان حضرت زینب شوم و بر سفره این بانوی گرامی بشینم و برای نزدیکتر شدن به این بانوی گرامی نیازمند و محتاج حلالیت و بخشش شما هستم..اگر از من بدرفتاری دیدید که دیدید مرا ببخشید و حلال کنید. در پایان زحمتی دیگر برای شما داشتم. مبلغ سیصد هزار تومان بابت رد مظالم از نیابت من بپردازید و از تمام اقوام آشنایان بالاخص همسايه ها و دوستانم برای من حلالیت بگیرید، شاید رفتاری از من سرزده و آنها دلخور شده باشند…. امیدوارم که وظیفه ام را به عنوان یک شیعه خوب انجام داده باشم در این دنیا از بدو تولد جز زحمت و نگرانی چیزی برای شما نداشتم امیدوارم در آن دنیا جبران کنم و مایه راحتی و آرامش شما باشم .
شهيد سيدمهدي تهامي يکي از غواصان لشکر 41 ثارالله بود که قبل از عمليات والفجر 8 در هورالعظيم به شهادت رسيد و پيکر پاکش پس از 14 سال به زادگاهش برگشت. شهيد تهامي يکي از غواصان لشکر 41 ثارالله بود که قبل از عمليات يادشده داوطلب شد تا براي از بين بردن يک سنگر مزاحم عراقي به هورالعظيم برود، سيدمهدي اين سنگر را از جلوي راه همرزمانش برداشت و در هور جاودانه شد و پيکر پاکش پس از 14 سال به زادگاهش برگشت.
این روزها که صد و هفتاد و پنج ماهی دست بسته در خاک برگشته اند تا تاریخ انقلاب و جنگ را ورق بزنند برکه کوچک خراسان شمالی نیز دلتنگ ماهی های شهید کربلای خود شده است امیر درتومیان غواص عملیات کربلای 4 بود که به دریای شهادت پیوست.
خدايا ، خدايا ، تو را به جان مهدي (عج) تا انقلاب مهدي (عج) خميني را نگهدار . به خدا قسم من از شهدا و خانواده شهدا خجالت مي کشم وصيت نامه بنويسم . حال سخنانم را براي خدا در چند جمله انشاالله خلاصه مي کنم ....
عشق و علاقه زیادی به حضرت امام خمینی(ره) داشت و تكه كلامش این بود: من مخلص و چاكر امام هستم. از جمله سخنانش این بود كه: مادامی كه به خدا اتكا داریم و رهبریت بزرگی چون امام داریم، هیچ غمی نداریم.
خصوصيات بارز او شجاعت و شهامت بود. خط شكني شبهاي عمليات و جنگيدن با دشمن در روز و مقاومت در برابر سختترين پاتكها به خاطر اين روحيه بود. روحيهاي كه اساس و بنيان آن بر ايمان و اعتقاد به خدا استوار بود.
... عزیزان آدمی باید بداند در پس هر عملی هدفی نهفته و عمل بدون هدف بیهوده می باشد. به همین منظور شخص باید به خودش بنگرد و همیشه پنج سوال را نزد خود مطرح کند: از کجا آمده ایم؟ به کجا می رویم؟ برای چه آمده ایم؟ کجا هستیم؟ و چه کار باید بکنیم؟ ما باید امام عصرمان را بشناسیم و اکنون در زمان غیبت بقیه الله الاعظم ارواحی و ارواح العالمین له الفداء این موسی زمان و بت شکن دوران خلیل الله امام روح الله مبشر و منذر است و تنها راه نجات و فلاح اطاعت بی چون و چرا از وی و حرکت کردن در خط مبارکش می باشد ...قدر این هیاتها را بدانید. یاد اباعبدالله و حماسه اش، را همیشه زنده نگه دارید. فرزندان خود را [مذهبی] تربیت کنید. قرآن را بخوانید و در تعلیم و تعلم آن کوشا باشید و اگر می توانید سوره های آن را حفظ کنید و با ممارست و کار فرهنگی از سنگرهای ایدئولوژیکی خود پاسداری کنید.
مناجات نامه
... بار الها گنهکارم، خطا کردم، در محضرت معصیت کردم. خدای من این حقیر بنده ناسپاسی بودم و عمرم را به بطالت گذرانیدم. الهی به دلیل بیچارگی، لیاقت بندگی تو را نداشته ام و روسیاهم. خداوندا فردا به چه رویی در محضرت حاضر شوم؟ چگونه خودم را شیعه بنامم و امید شفاعت داشته باشم؟ خدایا شرمنده ام از انیکه نامه عملم را به دست مولایم بدهند. بار الها به فضل تو امیدوارم. (اللهم اغفر لی الذنوب التی ...) پروردگارا از تو می خواهم که مرگم را شهادت در راه خودت قرار بدهی و در آخرت شفاعت مولا ابا عبدالله را نصیب ما بکنی زیرا به فرموده ابا عبدالله برای مرد کشته شدن در راه خدا افتخار است. (مقتل امرء بالسیف فی الله افضل) و برای او ننگ است که در مسیر غفلت بمیرد.
دست نوشته
... همسر مهربانم، حجاب را به نحو احسن [حفظ کن زیرا] آن کوبنده تر از خون شهداست. با حفظ آن زن هویت اصیل و شخصیت اسلامی خود را پیدا می کند. نکاتی را قبلاً در رابطه با تغذیه صحیح و حلال گفتم، فراموش نکن زیرا حسین بن علی (ع) در روز عاشورا به سپاه یزید همین مساله را گوشزد کرد. قصاوت قلب آنان از تغذیه حرامشان بود، تغذیه حرام که از گناهان بزرگ است، نقش موثری در اعوجاج و انحراف دارد. سوم اگر در آینده با شماتت کنندگانی رو به رو شدی که قدم حقت را مورد شماتت و سرزنش قرار دادند به آنها بگو: «روزی می شود که افرادی چون خود شما و یا بدتر از شما به شماتتان مشغول شود ...» چهارم: ذکر خدا را فراموش نکن. قرائت قرآن و ادعیه را فراموش نکن. در کارهایت رضایت خدا را در نظر بگیر و توکل بر خدا کن. سعی کن اعمالت طبق رساله امام باشد.
دست خط
بسمه تعالی امام را دعا کنید. برای سلامتی امام صلوات و اعوذ بک ربّ ان یّحضرون (مؤمنون 98) و به تو پناه می برم بار خدایا از آن چه شیاطین به جسم راه یابند و مرا از یاد تو غافل سازند. با سلام بر مهدی (عج) امام زمان و عاشقش خمینی موسای دوران و دیوانگانش رزمندگان اسلام و جندالله. و با درود بر ارواح طیبه ی شهدا و عرض تبریک به پیشگاه ائمه ی طاهرین و صدیقه کبری (س) به مناسبت تولد فرزند گرامیش حضرت ثامن الائمه امام رضا(ع) و هم چنین سلام و عرض تبریک به امام و امت امام به خصوص همسر عزیزم و با عرض معذرت از این که نتوانسته ام تا به حال به اقدام به نوشتن چند سطری که حاکی از ضعف ایمان و بیان است بنمایم زیرا یا فرصت نبوده و یا اگر وقتی داشتم سعادت و توفیق همراهم نبوده است و هم این که زبانم الکن و قلبم در مقابل بیان احساسات بسیار کند است ولی از خداوند توفیق به پایان رساندن این نوشتار را می طلبم. همسر عزیزم، انسان موجود عجیبی است و حالات گوناگونی دارد، گاهی شادان و زمانی دیگر محزون است که در هر حالت می بایست متوجه خدا و رضای او بود و هم توجه و التفات به روز حساب داشته باشد(و من ایقن بالحساب لم یفرح قلبه: کسی که یقین به روز حساب دارد هرگز دلش شادان نمی گردد.) واین میسر نیست مگر این که آدمی بداند از کجا آمده، چرا آمده، چگونه آمده؟ به کجا می رود؟ و... و بداند که هر لحظه که می گذرد محکوم است لحظه ی دیگری برایش نباشد و دنیا دینه ی فانی را ترک گوید و می بایستی از لحظه لحظه ی عمرمان کمال استفاده را ببریم و از این نعمت و فرصت الهی غفلت نکنیم (که من غافل بوده ام...الهی العفو). سعی کنیم در تکمیل آن چه به زبان می آوریم (کلمه ی مبارکه ی ایمان) را به مرحله ی اثبات برسانیم. ایمان سه مرحله دارد (زبانی_ قلبی_ عملی) اگر ما به زبان مطلبی را بگوییم ولی قلباً اعتقادی بدان نداشته باشیم منافق و مشرکیم (لم تقولون مالا تفعلون-کبرمقتا عندالله ان تقولوا مالا تفعلون) چرا چیزی را می گویید که بدان عمل نمی کنید. بترسید از خدا از آن چه می گویید و عمل نمی کنید و ایمان قلبی و زبانی بدون عمل فایده ای ندارد این هر سه لازم و ملزوم یکدیگرند و این جاست که خداوند می فرماید (احسب الناس ان یترکوا ان یقولو آمنا و هم لا یفتنون: آیا مردم می پندارند همین که گفتند ایمان آوردیم و آن ها را وامی گذاریم و امتحانشان نمی کنیم؟) آره عزیزم خداوند این جا آدمی را مورد امتحان قرار می دهد و بسیار حساس امتحان می کند. سؤالاتش ریز و تشریحی می باشد و در پاسخ آن ها و این که تا چه حد در گفتار صداقت داشته ایم (که گفته ایم ایمان آورده ایم) می بایستی وقت صرف کرد (تمام عمر) وزیرک و ریزبین بود و مسایل را موشکافانه بررسی کرد و پای درس اساتید (رسولان_ امامان_ علماای دین(فقها)) رفته و از محضرشان کسب فیض نمود تا راه صحیح حل مسایل و مشکلات آموخته شود و در عمل و اثبات ادعا به کار بندیم و گاهی می شود که با خون باید صداقت را نشان داد و این جاست وقتی از رسول گرامی اسلام (ص) می پرسند شهدا چرا در قبر مورد سؤال (نکیر ومنکر) واقع نمی شود: (ما بال الشهید لا یفتی فی قبره؟ چرا شهید در قبرمورد آزمایش قرار نمی گیرد، در جواب می گویند: کفی بالبارقه فوق رأسه فتنة: یعنی شهید در زیر برق شمشیری که بالای سرش بود امتحانش را پس داده است.) زینب جان، دنیا محضر خداست و عرصه ی امتحان و آزمایش و خوش به حال آن که قدر دانسته و به فکر توشه ی آخرت باشد. (الدنیا مزرعة الاًخرة) که دنیا مزرعه ی آخرت است و هر چه در این دنیا بکاریم آن جا می بایستی درو کنی و خرمن ......... حقیر که بنده ی عاصی هستم و یا عملی ندارم و اگر اندکی باشد که طاعتی به جای آورده باشم به آفت عجین و ریا و... آلوده و سوزانده شده اند.
با سلام ودرود بر یگانه منجی عالم بشریت و نایب بر حقش امام خمینی و با سلام و درود فراوان به رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل و با سلام و درود فراوان به شهیدانی که نهال انقلاب اسلامی ایران
وصیت من به مادرم مهربانم این است که اگرکشته شدم حقش که بر سر من دارد معاف کند و خداوند را شکر کند که خداوند من را همچین فرزندی عطا فرموده که در راه اسلام و انقلاب اسلامی ایران کشته شد و همچنین از دایی هایم حاجی حمید و دادشاه و ... این وصیت را دارم که حقشان را معاف کنند و عمویم حاجی اعظم همچنین و اگر شهید شدم . من را در روستایم نوک آباد قبر کنید و از مادر مهربان خود خواهش می کنم که هیچ گریه و زاری برایم نکند و اگر برادر عزیزم حسن جان آزاد شد آن را دل داری بدهید دیگر وصیتی ندارم به جز دعای خیر شما .
بسم رب الشهدا والصديقين
سالهاست که جنگ پایان یافته ولی هنوز عطش شهادت بر لبهای خشک و ترک خورده ی بشر تازیانه می زند. آن زمان که دروازه های بهشت باز بود هر کس با حرفه ای خود را به آن باب می رساند و ما نسل سومی ها هم که دستمان در گیر صفر و یک است بابی را گشودیم تا جرعه ای را تا شهادت بنوشیم. افتخار ما اینست که سرباز ولایت فقیه هستیم هرچند دستمان خالیست اما دل های مان پر است از عشق به ولایت.