دارم می جنگم 

با این روز ها ...

و می اندیشم 

به تیری که 

مرا بی تو 

و 

تو را پرپر کرد 

خادم الشهدانوشت:یادمان باشد آرمیتا هنوز هم از بیان روز واقعه وحشت دارد هنوز صدای 5 تیری که به پدرش خورد در گوشش است